خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پاشیدن
[فعل]
streuen
/ˈʃtʁɔɪ̯ən/
فعل گذرا
[گذشته: streute]
[گذشته: streute]
[گذشته کامل: gestreut]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
پاشیدن
پخشکردن
1.Die Kinder streuten in der Kirche Blumen.
1. کودکان گلهایی را در کلیسا پخش کردند.
2.Ich habe Sand gestreut, weil die Stufen vereist waren.
2. من شن پاشیدم چون پلهها یخ زده بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
streubombe
streu
stressig
stressig
stressfrei
streunen
strich
stricheln
strick
stricken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان