خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبلیغ کردن
[فعل]
werben
/ˈvɛʁbn̩/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: warb]
[گذشته: warb]
[گذشته کامل: geworben]
[فعل کمکی: haben ]
صرف فعل
1
تبلیغ کردن
1.Der Sender wirbt für ein neues Produkt.
1. شبکه برای یک کالای خاص تبلیغ میکند.
2.wir müssen mehr werben.
2. ما باید بیشتر تبلیغ کنیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
werbematerial
werbefachmann
werbefachfrau
wer
wenngleich
werbeprospekt
werbetext
werbung
werdegang
werden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان