1 . در (محل) 2 . در (زمان) 3 . در 4 . کنار 5 . با 6 . به (محل) 7 . در (اطلاعات ورود)
[حرف اضافه]

an

/an/
[همراه: dative]

1 در (محل) داخل

an irgendwo (Dat.) sein/warten/...
در جایی بودن/منتظر بودن/...
  • 1. Ich warte am Bahnhof auf dich.
    1. من در ایستگاه راه‌آهن منتظر تو می‌مانم.
  • 2. Wir treffen uns am Bahnhof.
    2. ما همدیگر را در ایستگاه راه‌آهن می‌بینیم.
کاربرد an به معنای در
در این کاربرد حرف اضافه an معنایی نزدیک به "توی" یا "داخل" دارد. وقتی از an برای اشاره به مکان استفاده می‌شود معمولاً منظور چیزی حدودی است. وقتی می‌گوییم "am Bahnhof" (در ایستگاه قطار) یعنی محل دقیقی وجود ندارد و منظور ما جایی در ایستگاه است.
گاهی هم از حرف اضافه an برای اشاره به مکان‌هایی استفاده می‌شود که نمی‌توان به آن داخل شد مثلاً "an der Rezeption" (در پذیرش/کنار میز پذیرش)

2 در (زمان)

an einem Wintermorgen/dem Nachmittag/...
در یک صبح زمستانی/بعدازظهر/...
  • 1. Am nächsten Montag geht es leider nicht.
    1. (در روز) دوشنبه آینده متأسفانه ممکن نیست.
  • 2. Dann sehen wir uns also am Dienstag.
    2. پس همدیگر را (در روز) سه‌شنبه می‌بینیم.
کاربرد واژه an به معنای در
از حرف اضافه an در این کاربرد برای نشان دادن یک تاریخ مشخص (عموماً اشاره به روز خاص) استفاده می‌شود. البته این کاربرد از an در فارسی معادلی ندارد چون ما برای نشان دادن تاریخ از حرف اضافه استفاده نمی‌کنیم. به جمله زیر توجه کنید:
"Dann sehen wir uns also am Dienstag" (پس همدیگر را سه شنبه می‌بینم.)
در جمله بالا برای اشاره به زمان (Dienstag) از حرف اضافه am استفاده شده در حالیکه در معادل فارسی ما هیچ حرف اضافه‌ای قبل از "سه‌شنبه" نداریم.

3 در

  • 1.Am Anfang war alles sehr schwierig.
    1. در ابتدا همه چیز سخت بود.
  • 2.Hoffentlich wird sie am Ende nicht verletzt.
    2. خوشبختانه او در آخر زخمی نشد.

4 کنار پهلو

an etwas (Dat.) sein/liegen/...
کنار چیزی بودن/قرار داشتن/...
  • 1. Der Stab ist an dem Würfel.
    1. استوانه کنار مکعب است.
  • 2. Die Haltestelle liegt an der Ampel.
    2. ایستگاه کنار چراغ راهنمایی قرار دارد.
کاربرد an به معنای پهلوی
زمانی که از حرف اضافه an برای اشاره به جایگاه دو چیز نیست به هم استفاده می‌شود، an معنایی مشابه پهلو دارد و نشان می‌دهد دو چیز آن‌قدر به هم نزدیک هستند که فاصله‌ای بین آن‌ها نیست. مثلاً:
"Der Stab ist an dem Würfel" (استوانه کنار مکعب است)
در این جمله an جایگاه این دو شکل را نسبت به هم نشان می‌دهد.

5 با با کمک

مترادف و متضاد mit
an etwas (Dat.) erkennen/machen/...
با چیزی شناختن/انجام دادن/...
  • 1. Er hat sich die Hände an einem Handtuch abgewischt.
    1. او دستان خود را با حوله پاک کرد.
  • 2. Es wurde an der Schrift erkannt.
    2. با کمک خط تشخیص داده شد.

6 به (محل) روی

  • 1.Leg deinen Arm an die Mauer!
    1. دستت را روی دیوار بگذار.
an etwas (Akk.) lehnen/hängen/...
به چیزی تکیه دادن/آویزان کردن/...
  • 1. Er hängt ein Bild an die Mauer.
    1. او عکسی را به دیوار آویزان می‌کند.
  • 2. Peter hat die Leiter an den Baum gelehnt.
    2. "پیتر" نردبان را به درخت تکیه داد.
[قید]

an

/an/
غیرقابل مقایسه

7 در (اطلاعات ورود)

مترادف و متضاد ab
  • 1.Frankfurt an: 17.30
    1. (ورود به) فرانکفورت در (ساعت): 17:30
  • 2.München an: 15:45
    2. (ورود به) فرانکفورت در (ساعت): 15:45
کاربرد واژه an در حالت قیدی
این واژه در این حالت صرفا برای ارائه دادن اطلاعات ورود یک وسیله نقلیه به کار می‌رود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان