1 . تبلیغ
[اسم]

die Werbung

/ˈvɛʁbʊŋ/
قابل شمارش مونث
[جمع: Werbungen] [ملکی: Werbung]

1 تبلیغ تبلیغات

  • 1.Für das neue Produkt wird in Presse und Fernsehen Werbung gemacht.
    1. برای این محصول جدید در مطبوعات و تلویزیون تبلیغ می‌شود.
  • 2.Ich möchte keine Werbung im Briefkasten.
    2. من هیچ تبلیغاتی در صندوق پستی نمی‌خواهم.
  • 3.Ich sehe gern Werbung im Fernsehen.
    3. من دیدن تبلیغات در تلویزیون را دوست دارم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان