Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . دوشنبه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
Monday
/ˈmʌndeɪ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دوشنبه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دوشنبه
on Monday
(در) روز دوشنبه
I start my new job on Monday.
من کار جدیدم را (در) دوشنبه شروع میکنم.
last/next Monday
دوشنبه گذشته/آینده
1. I saw her last Monday.
1. من او را دوشنبه قبل دیدم.
2. We leave next Monday.
2. ما دوشنبه بعد میرویم.
Monday morning/afternoon/night
دوشنبه صبح/ظهر/شب
توضیحاتی در رابطه با واژه Monday
دوشنبه نخستین روز هفته در تقویم میلادی محسوب میشود. واژه Monday اسم خاص محسوب میشود و همیشه با حرف بزرگ نوشته میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
monastery
monarchy
monarch butterfly
monarch
mon
money
money spinner
money laundering
monggo
mongolian
کلمات نزدیک
monastic
monastery
monarchy
monarch
mona
monet
monetarism
monetary
monetary unit
money
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان