خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به طور موثر
[قید]
actively
/ˈæk.tɪv.li/
غیرقابل مقایسه
1
به طور موثر
فعالانه، به طور فعال
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فعالانه
1.He's very actively involved in the local politics.
1. او به طور بسیار موثری در سیاستهای محلی نقش دارد.
2.I've been actively looking for a job for six months.
2. به طور فعالی در شش ماه گذشته به دنبال کار گشتهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
active citizen
active
activation
activate
actions speak louder than words.
activism
activist
activity
activity holiday
actor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان