خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فعالیت
2 . تکاپو
[اسم]
activity
/ækˈtɪvəti/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فعالیت
کار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فعالیت
مترادف و متضاد
act
deed
hobby
occupation
project
1.The center offers a range of activities, such as basketball, swimming and tennis.
1. آن مرکز گسترهای از فعالیتها ارائه میدهد، از جمله بسکتبال، شنا و تنیس.
leisure/outdoor/classroom activities
فعالیتهای تفریحی/بیرون از خانه/کلاسی
illegal/criminal activities
کارهای غیرقانونی/جنایی
2
تکاپو
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تکاپو
مترادف و متضاد
bustle
liveliness
movement
1.On the day of the festival there was a lot of activity in the streets.
1. در روز جشن [فستیوال]، تکاپوی زیادی در خیابانها بود.
full of activity
پرتکاپو
The streets were noisy and full of activity.
خیابانها شلوغ و پرتکاپو بودند.
تصاویر
کلمات نزدیک
activist
activism
actively
active citizen
active
activity holiday
actor
actress
actual
actual bodily harm
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان