خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . رای قانونی صادر کردن
2 . داوری کردن (مسابقات)
[فعل]
to adjudicate
/əˈʤudɪˌkeɪt/
فعل ناگذر
[گذشته: adjudicated]
[گذشته: adjudicated]
[گذشته کامل: adjudicated]
صرف فعل
1
رای قانونی صادر کردن
حکم دادن
2
داوری کردن (مسابقات)
قضاوت کردن
1.Who is adjudicating at this year's contest?
1. چه کسی مسابقه امسال را داوری میکند؟
تصاویر
کلمات نزدیک
adjournment
adjourn to
adjourn
adjoining
adjoin
adjudication
adjudicator
adjunct
adjust
adjustable
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان