خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ترسیم کردن (به طور مبهم)
[فعل]
to adumbrate
/ˈædʌmbreɪt/
فعل گذرا
[گذشته: adumbrated]
[گذشته: adumbrated]
[گذشته کامل: adumbrated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
ترسیم کردن (به طور مبهم)
طرح چیزی را نشان دادن
1.The coach adumbrated a game plan, but none of the players knew precisely what to do.
1. آن مربی یک برنامه بازی ترسیم کرده بود اما هیچ یک از بازیکنان نمی دانستند که دقیقا باید چکار کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
adulthood
adultery
adulterous
adulterine
adulteress
adumbration
adv
adv.
advance
advanced
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان