1 . بزرگ کردن (از نظر اندازه، نیرو یا ثروت)
[فعل]

to aggrandize

/əˈgrænˌdaɪz/
فعل گذرا و ناگذر
[گذشته: aggrandized] [گذشته: aggrandized] [گذشته کامل: aggrandized]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بزرگ کردن (از نظر اندازه، نیرو یا ثروت)

مترادف و متضاد to make larger
  • 1.the government aggrandized itself at the expense of the others.
    1. دولت، خود را به خرج دیگران (بوسیله دیگران) بزرگ کرد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان