خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تهاجمی
[قید]
aggressively
/əˈgres.ɪv.li/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تهاجمی
پرخاشگرانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تجاوزکارانه
دشمنانه
1.Small children often behave aggressively.
1. بچه های کوچک اغلب پرخاشگرانه رفتار می کنند.
2.They played more aggressively in the second half.
2. آنها در نیمه دوم تهاجمی تر بازی کردند.
تصاویر
کلمات نزدیک
aggressive
aggression
aggregation
aggregate
aggravation
aggressiveness
aggressor
aggrieve
aggrieved
aggro
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان