خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . موجود فضایی
2 . (تبعه) خارجی
3 . غیرعادی
[اسم]
alien
/ˈeɪliən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
موجود فضایی
مترادف و متضاد
extraterrestrial
1.Aliens have landed on Earth.
1. موجودات فضایی روی زمین فرود آمدهاند.
2
(تبعه) خارجی
بیگانه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اجنبی
بیگانه
تبعه بیگانه
خارجی
خارجی
غریبه
specialized
مترادف و متضاد
non-citizen
an illegal alien
یک (تبعه) خارجی غیرقانونی
[صفت]
alien
/ˈeɪliən/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more alien]
[حالت عالی: most alien]
3
غیرعادی
غیرقابل قبول
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بیگانه
غریب
غیرخودی
1.Cruelty was quite alien to him.
1. ظلم برای او کاملا غیرقابل قبول بود.
2.The idea is alien to our religion.
2. این ایده برای مذهب ما عجیب است.
تصاویر
کلمات نزدیک
alidade
alicia
alice
alibi
alias
alienable
alienate
alienated
alienation
alienist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان