خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محراب
2 . قربانگاه
[اسم]
altar
/ˈɔltər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محراب
میز عشای ربانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محراب
1.Then a monk took the king and the young knight behind the altar, and showed them where the shield hung.
1. سپس کشیش پادشاه و شوالیه جوان را پشت محراب برد و به آنها نشان داد زره کجا آویزان است.
2
قربانگاه
مسلخ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مذبح
قربانگاه
تصاویر
کلمات نزدیک
altair
altadena
alt key
also-ran
also
altarpiece
alter
alteration
altercate
altercation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان