1 . همیشه
[قید]

always

/ˈɔːl.weɪz/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 همیشه همواره، پیوسته

معادل ها در دیکشنری فارسی: همیشه همه وقت
مترادف و متضاد consistently constantly ever invariably regularly repeatedly at no time never
  • 1.Always lock your car.
    1. همیشه ماشین خود را قفل کنید.
  • 2.I always walk to work.
    2. من همیشه پیاده سرکار می‌روم.
  • 3.The children always seem to be hungry.
    3. به نظر می‌رسد بچه‌ها همیشه گرسنه‌اند.
as always
مثل همیشه/طبق معمول
  • As always, Polly was late for school.
    مثل همیشه، "پالی" دیر به مدرسه رسید.
کاربرد قید always به معنای همیشه
قید always به معنای همیشه یک قید زمان است که برای کارها یا چیزهایی استفاده می‌شود که بیشترین تکرار را دارند. وقتی قید always را استفاده می‌کنیم، یعنی آن کار یا چیز در همه زمان‌ها انجام می‌شود.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان