خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تجزیه و تحلیل
[اسم]
analysis
/əˈnæl.ə.sɪs/
قابل شمارش
[جمع: analyses]
1
تجزیه و تحلیل
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آنالیز
تجزیه
تجزیه و تحلیل
تحلیل
1.Chemical analysis revealed a high content of copper.
1. تجزیه و تحلیل شیمیایی (وجود) مقدار زیادی از مس را نشان داد.
2.I was interested in Clare's analysis of the situation.
2. من به تجزیه و تحلیل "کلر" درباب این وضعیت کنجکاو بودم.
تصاویر
کلمات نزدیک
analogy
analogue
analogous
analogical
analgesic
analyst
analytic
analytical
analytically
analyze
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان