خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تصاحب کردن
2 . بنای الحاقی
[فعل]
to annex
/ˈæˌnɛks/
فعل گذرا
[گذشته: annexed]
[گذشته: annexed]
[گذشته کامل: annexed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
تصاحب کردن
مترادف و متضاد
appropriate
seize
relinquish
1.After defeating them in battle, the Russians annexed Poland.
1. پس از شکست دادن آن ها در جنگ، روس ها، لهستان را تصاحب کردند.
[اسم]
annex
/ˈæˌnɛks/
قابل شمارش
2
بنای الحاقی
خانه همبست
1.Our rooms were in the annexe.
1. اتاق های ما در بنای الحاقی قرار داشتند.
تصاویر
کلمات نزدیک
annette
annelid
annealing
anneal
anne
annexation
annexe
annie
annihilate
annihilated
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان