1 . اشتها
[اسم]

appetite

/ˈæpəˌtaɪt/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 اشتها

معادل ها در دیکشنری فارسی: اشتها
  • 1.When he was sick he completely lost his appetite.
    1. وقتی که بیمار بود، او کاملا اشتهایش را از دست داد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان