خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اطمینان
[اسم]
assurance
/əˈʃʊrəns/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اطمینان
تعهد، ضمانت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
اطمینان
خاطرجمعی
وثوق
مترادف و متضاد
guarantee
promise
1.He gave us his assurance that it would not happen again.
1. او به ما اطمینان داد که این اتفاق دوباره نخواهد افتاد.
تصاویر
کلمات نزدیک
assumption
assuming
assumed name
assumed
assume
assure
assured
assuredly
assurer
assyrian
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان