خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فضانورد
[اسم]
astronaut
/ˈæstrəˌnɑt/
قابل شمارش
1
فضانورد
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فضانورد
کیهاننورد
مترادف و متضاد
space traveller
spaceman
1.Neil Armstrong was an astronaut.
1. "نیل آرمسترانگ" یک فضانورد بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
astrology
astrological
astrologer
astrolabe
astringent
astronomer
astronomic
astronomical
astronomical object
astronomically
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان