خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دلال حراج
[اسم]
auctioneer
/ˌɔːkʃəˈnɪr/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
دلال حراج
متصدی مزایده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
حراجی
1.‘Yours for £200,’ said the auctioneer.
1. متصدی مزایده گفت "(اثر) با 200 پوند از آن شماست."
تصاویر
کلمات نزدیک
auction room
auction house
auction
auckland
auburn
audacious
audaciously
audacity
audible
audibly
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان