خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جسارت
[اسم]
audacity
/ɔːˈdæsəti/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جسارت
گستاخی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جسارت
خیرگی
شهامت
مترادف و متضاد
boldness
daring
nerve
1.He had the audacity to blame me for his mistake!
1. او جسارت این را داشت که من را به خاطر اشتباهش مقصر جلوه دهد!
2.It took a lot of audacity to stand up and criticize the chairman.
2. بلند شدن و از آن مدیر عامل انتقاد کردن، جسارت زیادی میخواست.
تصاویر
کلمات نزدیک
audaciously
audacious
auctioneer
auction room
auction house
audible
audibly
audience
audio
audiobook
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان