خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . حال بدی داشتن (روحی)
[اسم]
bad mood
/bæd mud/
قابل شمارش
1
حال بدی داشتن (روحی)
بدخلق بودن
1.Al can be nasty when he's in a bad mood.
1. "ال" وقتی حال بدی دارد بداخلاق و عصبی میشود.
تصاویر
کلمات نزدیک
bad luck
bad language
bad guy
bad egg
bad debt
bad run
bad-mouth
bad-smelling
bad-tempered
baddy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان