خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گول زدن
2 . مسحور کردن
[فعل]
to beguile
/bɪˈgaɪl/
فعل گذرا
[گذشته: beguiled]
[گذشته: beguiled]
[گذشته کامل: beguiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گول زدن
فریب دادن
مترادف و متضاد
deceive
trick
1.He beguiled the voters with his good looks.
1. او رأیدهندگان را با ظاهر خوبش گول زد.
2
مسحور کردن
مجذوب کردن، شیفته کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
دل بردن
دلبری کردن
مترادف و متضاد
enchant
1.He was beguiled by her beauty.
1. او مجذوب زیبایی او شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
begrudge
begonia
begone
beginning and end
beginning
beguiling
begum
behalf
behave
behavior
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان