خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فرد نیکوکار
[اسم]
benefactor
/ˈbenəˌfæktər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فرد نیکوکار
فرد خیر، حامی مالی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آدم خیر
ولینعمت
نیکوکار
1.An anonymous benefactor donated $2 million.
1. خیری ناشناس دو میلیون دلار اهدا کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
benedictive
benediction
benedictine
beneath
bendy bus
beneficent
beneficial
beneficial effect
beneficiary
benefit
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان