خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . التماس کردن
[فعل]
to beseech
/biˈsiʧ/
فعل گذرا
[گذشته: beseeched]
[گذشته: beseeched]
[گذشته کامل: beseeched]
صرف فعل
1
التماس کردن
استدعاء کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
استدعا کردن
التماس کردن
تمنا کردن
مترادف و متضاد
beg
implore
1.The servant beseeched the king for food.
1. آن خدمتکار برای غذا، پادشاه را التماس کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
beryllium
beryl
bertha
berth
berserker
beset
beside
besides
besiege
besieged
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان