خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توت سیاه
2 . بلکبری (تلفن همراه هوشمند)
3 . شاهتوت چیدن
4 . با گوشی بلکبری صحبت کردن
[اسم]
blackberry
/ˈblækberi/
قابل شمارش
[جمع: blackberries]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
توت سیاه
شاهتوت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شاهتوت
blackberry and apple pie
پای توت سیاه و سیب
2
بلکبری (تلفن همراه هوشمند)
(Blackberry)
1.Check your emails via your BlackBerry.
1. ایمیلهای خود را از طریق [با] بلکبری خود چک کنید.
[فعل]
to blackberry
/ˈblækberi/
فعل ناگذر
[گذشته: blackberried]
[گذشته: blackberried]
[گذشته کامل: blackberried]
صرف فعل
3
شاهتوت چیدن
1.Thereafter we blackberried unceasingly and returned with a basketful.
1. بعد از آن، ما بیوقفه شاهتوت چیدیم و با یک سبد پر برگشتیم.
4
با گوشی بلکبری صحبت کردن
1.I was BlackBerrying them while the speech was going on.
1. من موقع سخنرانی داشتم با (گوشی) بلکبری با آنها صحبت میکردم.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
blackbeetle
black-eyed pea
black-and-white movie
black-and-white
black widow
blackbird
blackboard
blackbuck
blacken
blackened
کلمات نزدیک
blackball
blackamoor
black-haired
black-eyed pea
black-and-white
blackbird
blackboard
blackcap
blackcurrant
blacken
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان