خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بی اختیار گفتن
[فعل]
to blurt out
/ˈblɜrt aʊt/
فعل گذرا
[گذشته: blurted out]
[گذشته: blurted out]
[گذشته کامل: blurted out]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
بی اختیار گفتن
نسنجیده گفتن
1.The teacher told us to wait, but James just blurted out the answer.
1. معلم به ما گفت که صبر کنیم، اما "جیمز" جواب را بی اختیار گفت.
تصاویر
کلمات نزدیک
blurt
blurry
blurred
blurb
blur
blush
blusher
bluster
blustery
blvd
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان