خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پهنای باند (اینترنت)
[اسم]
broadband
/ˈbrɔːd.bænd/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
پهنای باند (اینترنت)
1.We've got broadband at home.
1. ما در خانه پهنای باند داریم.
تصاویر
کلمات نزدیک
broad-tipped
broad-shouldered
broad-minded
broad shoulders
broad daylight
broadcast
broadcaster
broadcasting
broadcloth
broaden
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان