Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . کباب کردن
[فعل]
to broil
/brɔɪl/
فعل گذرا
[گذشته: broiled]
[گذشته: broiled]
[گذشته کامل: broiled]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
کباب کردن
1.broiled chicken
1. جوجه کبابی
تصاویر
کلمات نزدیک
brogue
broer
brochure
brochette
broccoli
broiler
broke
broken
broken heart
broken home
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان