خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شرایط
[اسم]
circumstances
/ˈsɜrkəmˌstænsəz/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
شرایط
وضعیت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
جریانات
شرایط
1.due to circumstances beyond our control
1. بنا بر شرایط خارج (فراتر) از کنترل ما
2.Obviously we can't deal with the problem until we know all the circumstances.
2. واضح است که ما تا زمانی که همه ی شرایط را ندانیم نمی توانیم به مشکل بپردازیم
3.She died in suspicious circumstances.
3. او در شرایط مشکوکی از دنیا رفت.
4.Under no circumstances
4. تحت هیچ شرایطی
تصاویر
کلمات نزدیک
circumstance
circumspectly
circumspect
circumscription
circumscribed
circumstantial
circumstantial evidence
circumvallate
circumvent
circumvention
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان