خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتومبیل قدیمی و قراضه
[اسم]
clunker
/ˈklʌŋkər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
اتومبیل قدیمی و قراضه
لگن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
قارقارک
informal
مترادف و متضاد
jalopy
1.You actually bought that clunker?
1. واقعا آن اتومبیل قدیمی و قراضه [لگن] را خریدی؟
توضیحاتی در رابطه با clunker
به اتومبیل قدیمی و از کار افتاده، clunker گفته میشود. البته واژهی clunker ممکن است برای اشاره به هرگونه ماشینآلات بیکیفیت نیز به کار رود.
تصاویر
کلمات نزدیک
clunk
clumsy
clumsiness
clumsily
clump
clunky
cluster
cluster bomb
clustered
clutch
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان