Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . خوشه
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
cluster
/ˈklʌstər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوشه
دسته، گروه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خوشه
خوشهای
دسته
1.A cluster of grapes
1. خوشه ای انگور
2.a cluster of spectators
2. گروهی از تماشاچیان
تصاویر
کلمات نزدیک
clunky
clunker
clunk
clumsy
clumsiness
cluster bomb
clustered
clutch
clutter
cluttered
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان