خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازگشت (به مقام و قدرت سابق)
[اسم]
comeback
/ˈkʌmˌbæk/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بازگشت (به مقام و قدرت سابق)
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بازگشت
1.The former world champion is hoping to make a comeback .
1. قهرمان سابق جهان، امیدوار است (به مقام خود) بازگشت کند [قهرمان سابق جهان، امیدوار است مقام خود را پس بگیرد].
تصاویر
کلمات نزدیک
come-on
come with
come up
come unstuck
come under scrutiny
comedian
comedic
comedienne
comedown
comedy
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان