خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . جادار
[صفت]
commodious
/kəˈmoʊdiəs/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more commodious]
[حالت عالی: most commodious]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
جادار
وسیع، بزرگ
مترادف و متضاد
large
roomy
spacious
1.This institution is not a hospital, but a commodious and comfortable invalids' home.
1. این مکان یک بیمارستان نیست، بلکه یک مکان جادار و راحت برای افراد ناتوان است.
تصاویر
کلمات نزدیک
commode
committee
committed
committal
commitment
commodity
commodore
common
common border
common buzzard
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان