خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خوش برخورد
2 . ارتباطی
[صفت]
communicative
/kəˈmjuː.nɪ.keɪ.t̬ɪv/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more communicative]
[حالت عالی: most communicative]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
خوش برخورد
اجتماعی
مترادف و متضاد
uncommunicative
1.She's never very communicative in the morning.
1. او هرگز صبح ها خیلی خوش برخورد نیست.
2
ارتباطی
مخابراتی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ارتباطی
تصاویر
کلمات نزدیک
communications satellite
communications
communication skills
communication
communicate
communion
communion wafer
communiqué
communism
communist
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان