خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . متراکم
[صفت]
condensed
/kənˈdɛnst/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more condensed]
[حالت عالی: most condensed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
متراکم
فشرده، منقبض
معادل ها در دیکشنری فارسی:
فشرده
کنسانتره
1.This is a condensed version of the original research report.
1. این یک نسخه ی فشرده از گزارش تحقیق اصلی است.
تصاویر
کلمات نزدیک
condense
condensation
condemned
condemnation
condemn
condensed milk
condenser
condescend
condescending
condign
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان