خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گیج کردن
[فعل]
to confound
/kɑnˈfaʊnd/
فعل گذرا
[گذشته: confounded]
[گذشته: confounded]
[گذشته کامل: confounded]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
گیج کردن
مات و مبهوت کردن
مترادف و متضاد
baffle
perplex
1.the inflation figure confounded economic analysts.
1. رقم تورم تحلیلگران اقتصادی را مات و مبهوت کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
conformity
conformist
conformation
conform
confluence
confounded
confrere
confront
confrontation
confrontational
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان