Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . گیج کردن
2 . (کسی را با کس دیگر) اشتباه گرفتن
[فعل]
to confuse
/kənˈfjuz/
فعل گذرا
[گذشته: confused]
[گذشته: confused]
[گذشته کامل: confused]
صرف فعل
1
گیج کردن
پریشان کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشفتن
گیج کردن
مترادف و متضاد
baffle
bewilder
1.You're confusing him!
1. دارید او را گیج میکنید!
2
(کسی را با کس دیگر) اشتباه گرفتن
(چیزی را با چیز دیگر) اشتباه گرفتن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
عوضی گرفتن
1.I think you're confusing me with my sister, we look quite similar.
1. فکر کنم شما مرا با خواهرم اشتباه گرفتید، ما خیلی شبیه هم هستیم.
تصاویر
کلمات نزدیک
confrontational
confrontation
confront
confrere
confounded
confused
confusedly
confusing
confusion
confutation
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان