Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . با گیجی
2 . بهطور مبهم
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[قید]
confusedly
/kənˈfjuːzədli/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more confusedly]
[حالت عالی: most confusedly]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
با گیجی
با دستپاچگی
1.‘What? I'm lost,’ Eric said confusedly.
1. "اریک" با گیجی گفت: «چی؟ من گم شدم.»
2
بهطور مبهم
بهطور گنگ، بهطور گیجکننده
1.The film ends confusedly.
1. فیلم (بهطور) مبهم تمام شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
confused
confuse
confrontational
confrontation
confront
confusing
confusion
confutation
conga
congeal
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان