خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . گیج
[صفت]
confused
/kənˈfjuːzd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more confused]
[حالت عالی: most confused]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
گیج
مغشوش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
آشفته
آشفتهحال
حیران
هاج و واج
سردرگم
مغشوش
گیج
کلافه
مترادف و متضاد
bemused
bewildered
perplexed
puzzled
1.I'm getting really confused now. What has that got to do with it?
1. من الان دارم واقعاً گیچ میشوم. این چه ربطی به آن دارد؟
2.Sorry, I'm a bit confused.
2. عذر میخواهم، من کمی گیج شدهام.
تصاویر
کلمات نزدیک
confuse
confrontational
confrontation
confront
confrere
confusedly
confusing
confusion
confutation
conga
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان