خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مصرف کردن
[فعل]
to consume
/kənˈsum/
فعل گذرا
[گذشته: consumed]
[گذشته: consumed]
[گذشته کامل: consumed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
مصرف کردن
استفاده کردن، غذا خوردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تناول کردن
صرف کردن
مصرف کردن
مترادف و متضاد
eat
use
to consume something
چیزی مصرف کردن
1. He consumes huge amounts of bread with every meal.
1. او در هر وعده غذایی مقدار بسیار زیادی نان مصرف میکند [میخورد].
2. Our high living standards cause our current population to consume 25 percent of the world's oil.
2. معیارهای سطح بالای زندگی ما باعث شده جمعیت اخیر ما 25 درصد نفت دنیا را مصرف کنند.
تصاویر
کلمات نزدیک
consumable
consulting room
consulting
consultative
consultation
consumer
consumer durables
consumer goods
consumerism
consuming
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان