خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . محکومیت
2 . اعتقاد راسخ
[اسم]
conviction
/kənˈvɪkʃən/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
محکومیت
مجرمیت
معادل ها در دیکشنری فارسی:
محکومیت
مجرمیت
1.She has several previous convictions for burglary.
1. او چندین محکومیت قبلی برای سرقت دارد.
2.The conviction of the three demonstrators has caused public outrage.
2. محکومیت سه تظاهرکننده منجر به خشم عمومی شدهاست.
2
اعتقاد راسخ
عقیده محکم
معادل ها در دیکشنری فارسی:
ایقان
religious convictions
اعتقادات راسخ مذهبی
تصاویر
کلمات نزدیک
convicted criminal
convicted
convict
conveyor belt
conveyancing
convince
convinced
convincing
convincingly
convivial
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان