خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . فربه
[صفت]
corpulent
/ˈkɔːrpjələnt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more corpulent]
[حالت عالی: most corpulent]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
فربه
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تناور
هیکلدار
فربه
مترادف و متضاد
excessively fat
fleshy
obese
1.He is a short, somewhat corpulent, man.
1. او مردی کوتاه قد و تا حدودی فربه است.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
corpulence
corporation
corpora quadrigemina
coronation chicken
coronation
corpus callosum
corpus mamillare
correct
correctly
correspondence
کلمات نزدیک
corpulence
corpse
corps
corporeal
corporation tax
corpus
corpuscle
corral
correct
correction
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان