خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . خانه ییلاقی
[اسم]
country house
/ˌkʌntri ˈhaʊs/
قابل شمارش
1
خانه ییلاقی
خانه اربابی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
خانه ییلاقی
1.He used to entertain the politicians of the day at his country house.
1. او در گذشته از سیاستمداران در خانه اربابی اش پذیرایی می کرد.
تصاویر
کلمات نزدیک
country code
country club
country bumpkin
country
countless
country music
countryman
countryside
county
county council
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان