خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . به ذهن رسیدن
[جمله]
cross one's mind
/krɔs wʌnz maɪnd/
1
به ذهن رسیدن
به ذهن خطور کردن
معادل ها در دیکشنری فارسی:
به ذهن خطور کردن
مترادف و متضاد
pass through one's mind
1.As you were speaking, something crossed my mind which I'd like to discuss.
1. همانطور که داشتید حرف میزدید، چیزی به ذهنم رسید که دوست دارم مطرح کنم.
2.It suddenly crossed my mind that the store would be closed all day on Monday.
2. ناگهان به ذهنم خطور کرد که مغازه دوشنبهها کل روز بسته است.
تصاویر
کلمات نزدیک
cross one's heart
cross one's fingers
cross off
cross
crosier
cross out
cross reference
cross section
cross street
cross-border
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان