Close the sidebar
خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
Close the sidebar
☰
1 . شلوغ
[صفت]
crowded
/ˈkrɑʊd.ɪd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more crowded]
[حالت عالی: most crowded]
1
شلوغ
معادل ها در دیکشنری فارسی:
پر رفت و آمد
شلوغ
غلغله
مترادف و متضاد
full
overcrowded
packed
uncrowded
1.a crowded room
1. یک اتاق شلوغ
2.By ten o'clock the market was crowded.
2. تا ساعت ده بازار شلوغ شده بود.
تصاویر
کلمات نزدیک
crowd
crowberry
crowbar
crow
crouton
crowdedness
crown
crown prince
crowning
crowning achievement
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان