خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . باشکوه
2 . تاجگذاری
[صفت]
crowning
/ˈkraʊnɪŋ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more crowning]
[حالت عالی: most crowning]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
باشکوه
مجلل، بزرگ
1.The cathedral is the crowning glory of the city.
1. کلیسای جامع شکوه مجلل شهر است.
2.the crowning achievement of his career
2. دستاورد بزرگ شغلش
[اسم]
crowning
/ˈkraʊnɪŋ/
قابل شمارش
2
تاجگذاری
تصاویر
کلمات نزدیک
crown prince
crown
crowdedness
crowded
crowd
crowning achievement
crow’s feet
crt
crucial
crucially
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان