خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . مقصر
[صفت]
culpable
/ˈkʌlpəbl/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more culpable]
[حالت عالی: most culpable]
1
مقصر
تقصیرکار
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تقصیرکار
مجرم
مترادف و متضاد
deseiVing blame
1.He was held culpable for all that had happened.
1. او برای تمام اتفاقاتی که افتاد مقصر شناخته شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
culpability
culmination
culminate
culm
cull
culpable homicide
culprit
cult
cult following
cultivate
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان