[اسم]

cult

/kʌlt/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 فرقه مذهبی مکتب

معادل ها در دیکشنری فارسی: فرقه
  • 1.Their daughter joined a cult.
    1. دختر آنها عضو یک فرقه مذهبی شده است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان