[صفت]

cultivated

/kˈʌltᵻvˌeɪɾᵻd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cultivated] [حالت عالی: most cultivated]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 بافرهنگ تحصیل‌کرده

معادل ها در دیکشنری فارسی: بافرهنگ فرهیخته
مترادف و متضاد cultured
a cultivated young woman
یک خانم جوان تحصیل‌کرده

2 زیرکشت (زمین) کشته

معادل ها در دیکشنری فارسی: مزروعی مزروع کشته
cultivated fields
زمین‌های زیرکشت

3 پرورشی گلخانه‌ای

مترادف و متضاد wild
cultivated mushrooms
قارچ‌های پرورشی
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان