Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . بافرهنگ
2 . زیرکشت (زمین)
3 . پرورشی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[صفت]
cultivated
/kˈʌltᵻvˌeɪɾᵻd/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: more cultivated]
[حالت عالی: most cultivated]
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
بافرهنگ
تحصیلکرده
معادل ها در دیکشنری فارسی:
بافرهنگ
فرهیخته
مترادف و متضاد
cultured
a cultivated young woman
یک خانم جوان تحصیلکرده
2
زیرکشت (زمین)
کشته
معادل ها در دیکشنری فارسی:
مزروعی
مزروع
کشته
cultivated fields
زمینهای زیرکشت
3
پرورشی
گلخانهای
مترادف و متضاد
wild
cultivated mushrooms
قارچهای پرورشی
تصاویر
کلمات نزدیک
cultivate
cult following
cult
culprit
culpable homicide
cultivation
cultivator
cultural
cultural center
cultural diversity
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان